- ورمال کردن
- گریختن (از ترس)
معنی ورمال کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گریختن برمال زدن
Normalize
normalizar
normalizar
normalizować
нормализовать
нормалізувати
normaliseren
normalisieren
normaliser
normalizzare
सामान्य बनाना
সাধারণ করা
menormalkan
normalize etmek
kurekebisha
ทำให้เป็นปกติ
معمولی بنانا
فرستادن روانه کردن فرستادن روانه کردن گسیل کردن
مداوا کردن، معالجه
فرستادن
ورزانیدن
بکار بستن، بکار بردن
پرویشیدن فرو گذاشتن سر خاریدن سستی کردن در کاری فرو گذاشتن، بی پروایی کردن
لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
کنایه از تفحص و جستجوی بسیار، کنجکاوی، الک کردن
پخش کردن میان وامخواهان
اجرای فرمان کردن اطاعت کردن
دست مالیدن باشیا در تاریکی برای یافتن چیزی